معجزه ي خدا براي ما

فرشته کوچولوی مامان

1394/2/16 21:20
نویسنده : يك مامان عاشق
137 بازدید
اشتراک گذاری

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عزیزدلم...فرشته کوچولوی من.همینطور که میبینی این دومین نوشته من برای توئه.کم کم دارم راه میفتم و نوشتن برای تو راحت تر میشه.عزیزم چندروزی ِ یه مسئله که یجورایی به تو هم مربوطه،تموم ذهنمو درگیر کرده و باعث شده من یه سری تصمیمات جدید بگیرم.از خدا میخوام بهم اراده قوی بده تا بتونم رو تصمیماتم مصمم باشم.انشالله که خدا مثل همیشه کمکم میکنه...
خب همه چی از فکر داشتن تو شروع شد.درست از همون لحظه ای که خودمو یه مادر تصور کردم و شیرینیش همه وجودمو گرفت.بعد این تصور قشنگ اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که باید مادر خوبی برات باشم.یه مادر نمونه...طوری که لایق کلمه مادر باشم.مسلما بدست آوردن این عنوان لذت بخش یه بهایی داره که من با تمام وجودم حاضرم این بهارو بپردازم.
...داشتم میگفتم که حاضرم بهای عنوان مادر رو بپردازم.برای همینم تصمیم گرفتم از همین الآن همه تلاشم رو بکنم تا لایق مادر بودن و البته معجزه ای مثل تو باشم.اگه بخوام کلی تر بگم و البته خلاصه کنم باید بگم فکر داشتن تو یه تلنگر خوب بود برای اینکه به فکر بیفتم و تصمیم بگیرم برای بنده خوب شدن...برای جبران همه نامهربونی هام درمقابل مهربونی های بی حد خدا...برای اینکه بیشتر از قبل به فکر جلب رضایت خدا باشم...
برای اینکه خوب باشم و خوب بمونم تا وقتی تو میای بتونم خیلی خوب از عهده تربیت کردنت بربیام....امیدوارم که بشه...امیدوارم که بشه.نمیخوام بگم یهویی تغییر میکنم.نه اصلا...فقط از خدا میخوام بهم فرصت بده و هوای دلم رو داشته باشه...حالا که میخوام بهش نزدیکتر بشم دستامو بگیره و بلندم کنه...کمکم کنه...
خدایا خیلی دوستت دارم.

خدایا من به معجزه ایمان دارم....
         میشه برای زندگیم،زندگیمون معجزه کنی؟؟من منتظر معجره ام...


  http://www.ammarname.ir/sites/default/files/news/picture/1393/06/08/743460793.jpg
+آقا جان دارم صدات میزنم... ازت میخوام تو ضامنمون باشی...آقا...دستامو از همینجا به طرفت دراز میکنم.تو رو جان مادرت زهرای مرضیه(س)پیش خدا ضامنمون باش...آقا جان قول میدم همه تلاشم رو بکنم...کاری کن سفر بعدیم با یه دل خوش مشهد خودت باشه....آقا جان تو رو به خدا قسمت میدم کاری بکن...
 

پسندها (2)

نظرات (0)